ارزش روایت و نشر حدیث شرحی بر آثار و برکات نماز| لحظه خوب دیدار توزیع ۶ هزار ساندویچ در چایخانه صحن امام‌حسن‌مجتبی‌(ع) پیش‌بینی تشرف بیش از ۱۰ هزار زائر پیاده به مشهد در دهه کرامت تولیت آستان قدس رضوی: صبر و مهربانی از صفات الزامی برای پاسخگویان به مسائل شرعی است انتشار فراخوان نخستین سوگواره بین‌المللی «سفینة‌النجاة» + جزئیات ثبت نام طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین از مشهد تا کربلا آغاز شد برگزاری اجتماع بزرگ صادقیون در مشهد + فیلم و عکس سردار ایافت دعوت حق را لبیک گفت آزمون سراسری اعطای مدرک تخصصی حافظان قرآن در مشهد برگزار شد منطقِ امام صادق (ع) و بایستگی‌های امر به معروف اندر احوال خیال همه آنچه از انقلاب فرهنگی امام ششم شیعیان باید بدانیم| امام به حق ناطق؛ حضرت صادق(ع) ترویج فرهنگ رضوی در روستا‌ها با بهره گیری از ابزار هنر رونمایی از از بسته شعر دهه کرامت ۱۴۰۳ در حرم مطهر رضوی اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی به مناسبت شهادت امام‌جعفرصادق(ع) شناسایی پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال برنامه‌های سازمان فرهنگی شهرداری مشهد برای دهه کرامت اعلام شد آیت‌الله علم‌الهدی: سرکوب دانشگاهیان، نشانه سقوط وجهه دموکراتیک غرب است میزبان کریم
سرخط خبرها

دکتر رسول جعفریان از  بازشناسی مفهوم تکفیر در  دوران نخست اسلامی می‌گوید

  • کد خبر: ۱۳۱۷۸۵
  • ۰۷ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۶
دکتر رسول جعفریان از  بازشناسی مفهوم تکفیر در  دوران نخست اسلامی می‌گوید
برای بازشناسی مفهوم تکفیر در  دوران نخست اسلامی، گفت و گویی با  دکتر رسول جعفریان، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران، داشته ایم.

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - شاید نخستین ندای تکفیر پس از  پیامبر (ص) ماجرای جنگ‌های ارتداد بود و‌ می‌توان گفت این اولین حکم فقهی بود که صحابه بر سر آن اندکی بحث کردند و حکومت که زورش می‌چربید، ارتداد مخالفان را در هر حال، چه در اصل دین مسئله داشتند، چه در امر زکات یا آنکه فقط در پیروی از حکومت مرکزی، ثابت دانست. بعد‌ها در شورش بر عثمان هم کسانی بحث تکفیر او را مطرح کردند؛ اما فاجعه در صفین و با موضع‌گیری خوارج روی داد که همه مخالفان خود را کافر خواندند و بعد‌ها پایه‌های آن را بر این اصل نظری مبتنی کردند که مرتکب گناه کبیره، در هر حال کافر است.

خوارج، خود در این باره اختلافاتی داشتند و اکنون اباضی‌ها آن افراط را انکار می‌کنند؛ اما در میان دیگرمسلمانان هم بحث تکفیر جدی گرفته شد. بحث درباره توحید، نبوت، نوع باور به معاد و همین طور اعتقاد به شریعت، چگونگی آن و نیز رواج تکفیر حتی میان مجتهدان و اینکه برخی با اجتهاد خویش فلان حکم شرعی را انکار کرده اند، امری جدی بود. تکفیر دو گروه شیعه و سنی نسبت به یکدیگر در دوره‌های مختلف، هم در بحث‌های تند مذهبی و هم در شرایط سیاسی حاد رواج داشته است.

یک طرف بر این باور بود که کسانی که علی علیه السلام را قبول نداشتند، به نوعی حکم خدا را انکار کرده اند. طرف مقابل هم می‌گفت: کسانی که صحابه رسول (ص) را قبول ندارند و آنان را بر خطا می‌دانند، کافر هستند. در میان شیعیان، باور‌های غالیان (گروه‌ها و افراد افراطی)، زمینه رواج تکفیر بیشتر شیعه را به همراه داشت و در میان سنیان، نواصب و نوابت بودند که زمینه تکفیر را در آن سو فراهم می‌کردند.

دراین‌بین، گروهی ولو اندک بودند که تلاش می‌کردند بر اساس برخی روایت‌ها و فتواها، دامنه تکفیر را محدود کنند؛ اما حقیقت، کار تکفیر آن قدر آسان گرفته شده بود که کار این جماعت چندان پیش نمی‌رفت و اکنون نیز چنین است. اهل حدیث یا همان حنابله در بغداد، همه مخالفان خود را بر باطل می‌دانستند و بر اساس حدیث منسوب به رسول (ص) از ۷۳ فرقه، فقط یکی را ناجیه و بقیه را اهل جهنم می‌شمردند. لاجرم فرستادن به جهنم، نیازمند آن بود که کافر باشند، والا اگر مسلمان باشند،  دست کم برای ابد نمی‌توانستند به جهنم بروند. برای بازشناسی این مفهوم، گفت و گویی با دکتر رسول جعفریان، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران، داشته ایم.

آیا در زمان رسول خدا (ص) بحث ایمان و کفر، آن هم به این معنا که مسلمانان با هم اختلاف‌نظر پیدا کنند و یک گروه، گروه دیگر را متهم به کفرگویی کند یا کافر بشمارد، مطرح شده بود؟

این بحث در مرحله اول، لازم است با توجه به نزول قرآن در آن دوره، قرآنی دنبال شود و مواردی که در این باره در قرآن آمده است، به بحث گذاشته شود. ثانیا، بحث به صورت خارجی و تاریخی، بر اساس آنچه میان مردم اتفاق افتاده است، دنبال شود. در نهایت، آنچه به صورت حدیثی آمده و البته به نوعی منطبق با قرآن یا شرایط تاریخی است نیز بررسی شود.

در این باره، جنس بحث هم متفاوت خواهد بود. به این معنا که اصل این بحث و اینکه کسی را مؤمن بگویند یا کافر، در سه سطح می‌توان بررسی کرد؛ اول کلامی، دوم اخلاقی ـ دینی، سوم فقهی. فقهی یعنی اینکه یک گروه یا شخص، طوری تکفیر شود که از داشتن حقوق شهروندی خارج شده و مسلمان تلقی نشود. می‌دانیم که در فقه، حقوقی هست که به یک مسلمان تعلق می‌گیرد و در عوض به کافر تعلق نمی‌گیرد. اگر کسی را کافر دانستید، او از این حقوق محروم خواهد شد.

اما از نظر کلامی، مقصود این است که یک مسلمان، اگرچه نوعی باور درباره خدا یا پیامبر یا معاد داشته باشد، مؤمن و در غیر آن صورت کافر است. اگر به معاد جسمانی اعتقاد نداشته باشد، کافر شمرده خواهد شد؟ اگر صفات خدا را عین ذات نداند و زاید برذات احدیت بداند، کافر خواهد بود یا نه؟ اگر باوری خاص درباره نبوت یا حتی درباره نماز و زکات داشته باشد، ممکن است از دین «خارج» دانسته شود؟ آیا از این موارد، در قرآن و در حیات رسول (ص) بوده است؟

از زاویه نگاه عمومی‌تر، می‌توان با عنوان اخلاقی و ایمانی نیز به مسئله کفر نگاه کرد. اغلب گفته می‌شود کفر، همیشه معنای اصطلاحی خود را ندارد و در لغت به معنای پوشاندن حق است و در قرآن هم، دست کم در مواردی به معنای لغوی به کار رفته است. در اینجا، به ویژه می‌توان از افرادی سخن گفت که «ضعیف‌الایمان» هستند. درباره مراتب ایمان و اینکه ضعیف و قوی می‌شود، بعد‌ها بحث‌های کلامی ـ روایی زیادی شد.

دکتر رسول جعفریان از بازشناسی مفهوم تکفیر در دوران نخست اسلامی می‌گوید

شرح تصویر: نسخه خطی رساله عدم تکفیر مومن از یک عالم اهل سنت که در کتابخانه سلیمانیه ترکیه نگهداری می‌شود

آیا در دوره‌های بعدی نیز مفهوم تکفیر در اختلاف نظر مذاهب فقهی ظهور پیدا کرد؟

یک نکته مهم که به تدریج خود را نشان می‌دهد، اختلاف نظر بر سر مسائل دینی و فقهی است. اولا تصور مسلمانان از این اختلاف نظر چه بوده است؟ ثانیا در بحث ایمان و کفر، جای این اختلاف نظر‌ها چگونه بوده است؟ به هر حال، افراد برداشت‌های مختلفی از دین، شامل آیات و سیره رسول (ص) داشتند. جالب است که حتی درباره خود سیره رسول (ص) و حدیث آن حضرت هم این اختلاف بود که جایگاه آن کجاست. آیا باید از آن اطاعت کرد یا خیر؟

خلیفه دوم، وقتی خود نظری و استدلالی بر آن داشت، لزومی به اطاعت از آنچه رسول (ص) فرموده است، نمی‌دید. او فقط به قرآن اعتقاد داشت و درباره بقیه امور، اگر در موضوعی، نظر خاصی نداشت، ممکن بود بپرسد که رسول (ص) چطور عمل کرده است. همه منابع کهن، متفق هستند که او از کارگزاران خود خواسته است سر مردم را با احادیث گرم نکنند و کمترین حدیث را برای آنان روایت کنند.

به نظر شما ریشه این اختلاف‌ها چه بود؟

طی سال‌های حضور صحابه در میان مسلمانان، آنان اختلاف نظر‌های عجیبی پیدا کردند که برخی از آن‌ها به جنگ‌های بزرگی مانند جمل و صفین منجر شد. اکنون پرسش این است: آن زمان، ـ نه بعد‌ها ـ دقیقا چه راه حلی برای اینکه کدام یک بر صراط مستقیم است، داشتند؟ روشن است که بعدها، توجیهی برای تطبیق نظریه‌ای از اجتهاد بر کار صحابه درست شد، گفتند کسی که مجتهد است، به صواب باشد یا خطا، مأجور و مثاب است؛ البته کسی که راه راست را رفته باشد، دو اجر و کسی که راه خطا رفته، اما اجتهاد کرده است، یک اجر خواهد داشت. این نظریه‌ای بود که بعدها، حتی برای جنگ جمل و صفین و دیگر اختلافات صحابه هم درست شده و حلال بسیاری از مشکلات شد.

اما اکنون وقت آن است تا ما تجربه صحابه را در این باره دنبال کنیم. اینکه آرای مختلف بوده و استدلال‌هایی که برای دفاع از نظر خود و تصوری که از مخالف خود داشتند، چگونه بوده است. راه رسیدن به این موارد، این است که در متون حدیثی ـ تاریخی جست وجو کنیم و فهرستی از اختلاف‌ها و واکنش‌ها را به دست بیاوریم. به نظر می‌رسد این اختلاف‌ها، کمتر در مسائل کلامی به آن سرعت پدید آمده است.

از نگاه شما تا چه اندازه در دوره‌های بعد نقش سیاست ورزی حکومت‌ها در توسعه مفهوم تکفیر دیده شده است؟

دخالت سیاست در امر تکفیر، زمانی که یک عالم دینی در جایگاه یک منصب سیاسی ـ مذهبی، در درون یک حکومت مدعی دین داری قرار می‌گیرد، مانند همه سیاست مداران دیگر، باید در کنار مبانی خود، ملاحظات سیاسی را به عنوان یک اصل بپذیرد.

حرکت کردن در این مسیر، بدون این ملاحظه، تقریبا ناممکن است. بدین ترتیب مفتی باید همراه و هماهنگ عمل کند و الزامات جایگاه خود را در این زمینه بپذیرد. این جایگاه می‌تواند شیخ‌الاسلامی، مجتهدالزمانی یا هر عنوان دیگری باشد که برای این کار به کار می‌رود. بدون شک، چنین چالشی، کار دین داری او را بسیار سخت و احیانا او را دچار گرفتاری‌های عدیده‌ای خواهد کرد و،  اما یکی از این مسائل مهم، در زمینه اختلافات مذهبی و فرقه‌ای و جدال میان گروه‌هاست.

اگر حکومت، جانب دار یک مذهب خاص باشد و بخواهد در این باره متعصبانه عمل کند، به‌ناچار از همه امکانات موجود در زمینه اهداف مدنظر بهره خواهد برد. طبیعی است حکومتی که تکیه گاهش فقط یک نگرش مذهبی است، روی آن حساسیت داشته باشد و تلاش کند تا به هر نحوی، حقانیت آن را مدنظر داشته باشد و بطلان دیگران را اصل قرار دهد. اینجاست که وظایف مفتی چند برابر می‌شود. یکی از رایج‌ترین آثار این نگرش، باطل بودن دیگر گروه هاست.

اگر این امر بخواهد یک تفسیر دینی یا مذهبی داشته باشد، باید در چارچوب مفاهیمی باشد که به نوعی طبقات مختلف مردم را بر حسب باورهایشان تقسیم می‌کند، گروهی را نجات یافته و گروهی را گمراه معرفی می‌کند؛ البته لزوما، همه گمراهان و اهل باطل را تکفیر نمی‌کند، اما تکفیر هم یکی از سیاست‌های اساسی است که‌ می‌تواند به کمک دولت‌ها بیاید. طبعا در میان خود عالمان دینی هم از منظر فقهی در این باره، مساعده لازم وجود دارد، هرچند ممکن است همراه با اختلاف نظر باشد.

دست سیاست در رواج سیاست تکفیر مذهبی، تقریبا در بیشتر دوره‌های حساس تاریخ، آشکار و در انحصار کسی نبوده است. در این باره، دین‌های خاورمیانه‌ای زمینه مساعدتری داشته‌اند و تا آنجا که پیش رفته اند، این میراث را به نقاط دیگر نیز منتقل کرده اند. در روزگار ما کشور سعودی و پس از تسلط بیش از یک قرن وهابیان بر آن، نمونه روشنی از دخالت سیاست در امر تکفیر و وادار کردن عالمان به صدور فتوا‌های مذهبی علیه شیعیان یا صوفیان یا گروه‌های دیگر است.

نتیجه این سیاست، برای یک دولت وهابی و سخت مذهبی مانند سعودی، صدور هزاران کتاب و مقاله و نوار صوتی در این باره است که در عربستان تولید شده و به نقاط دیگر دنیا ارسال می‌شود و زمینه مسائل بعدی را فراهم می‌آورد و کمترین نتیجه آن، همین خون ریزی‌هایی است که بین مسلمانان رواج دارد و اسباب استهزا و تمسخر دشمنان مسلمانان نسبت به آن‌ها شده است.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->